تماشاگر

افرین دختر جان😊😘همین رویه رو پیش بری عالیه 

موفق باشی

اخ اینترنت جهانی رو نگوووو

من جمعه برم خونه میتونم وصل بشم

آفرررین سوولویگ ♥

چرا اعلام شدن ؛ )

موفق باشی من که دیگ واقعا نمره هاام خیلییی افتضاح شدن 

ما شنبه جلسه اولیا خواهیم داشت با نامه ای اعمال D:

البته در اصل :D

آخ سر این بحث نمره من طی این سه ماه اونقد بهش فکر کردمو به فلسفه ی جوش زدن براش و کلا همه چیز. اینکه ارزششو داره؟ خوندن؟ کنکور اولیت اول؟بیست نشدن؟ رها کردن؟ جرئت و جربزه‌ش هست؟

از اول میخواستم یجوری پیش برم همه اقسام و اهداف خفن زندگی رو با هم پیش ببرم. یعنی هم نمرات مدرسه، هم کنکور، هم نویسندگی، هم کتابخوانی. نشد ولی. برنامه ریزیش خیلی دقیق باید باشه و من از مهر تا الان نزدیک تر شدم به اونچکه واقعا میخوام ولی بهش نرسیدم.

امیدوارم برسم قبل ازینکه دیر بشه.

چقدر سر این نمره گرفتنا، جوش زدنای بچه ها، حس ها و موج های منفیشون، بهم ریختن اعصابای بقیه حتی، فکر کردم این روزا من.

اینکه آدم حس بد داشته باشه و به خودش این اجازه رو بده تو دل دیگران حس بدشو نشر بده، استرسشو و...

و بچه هامون اینجورین خیلیا. بچه های خوبیم داریم که اگرم استرس و حال بد دارن تو خودشونن و توی کس دیگه نمیریزن.(مدیونی فک کنی با خودمم😁)

خلاصه که دلم گاهی خیلی پره و گاهی خیلی تهی. گاهی دلم میخواد هرچی هستو بنویسم. هرچی میتونم فریاد بزنم. حتی بزنم تو گوش بعضیها. بریزم رو داریه هرچی هستو خلاصه.

گاهی هم هیچ. به دور و برم نگاه میکنم ولی چشمم خالی هر دیدنیه. همه ی هیاهوشون برام مسخره‌ست. انگار عروسکایین که نقششونو به تصنعی ترین شکل ممکن بازی میکنن. اونقدر تصنعی که نا نداری بزنی رو شونشون  بگی داداش یه درصدم فکر کن که به جای حفظ تک تک ویرگولای قسمت معاد کتاب دینی، هر لحظه ممکنه بمیری. همینقد ساده.

خلاصه که گاهی خیلی دلم میخواد پست بنویسم. اعلامیه بنویسم شبونه پخش کنم تو مدرسه. ولی خب فک کنم همه بفهمن من بودم 😂

بعد خیلی خوبه که همه ی این ها رو زیر پست تو که بحثو باز کردی بنویسم :)

منابعم اعلام شدن. کل کتاب فارسی و فنون یک و دو بعلاوه ی چند تا منابع آزاد که وقتی فهمیدم خیال شرکت را از سر بیرون رانده و به بدبختیهای اولیه خود مشغول گردیدم:/

منم الان رفتم تو گودریدز و شوقی در قلبم فوران کرد که نگو. اینترنتم وصل شد و جز یک دقه تلاش چندانی برا باز کردن تلگرام نکردم ولی اولین کار پریدم تو گودریدز :)

خلاصه که با تشکر از تو که میکروفن را به دستم دادی و من هم پرگویی کردم D:

انشای امسال از تِربل هم اونور تره؟ باور کن مولفاشونو از دور ببینم با تیر میزنم! باز معلم انشا ازون رو اعصاب تر :/

ولی میدونی چیه؟ مگه مرتبه ی نوشتن مارو اون تعیین میکنه؟ پس گور بابایش گویان سیگاری میگیرانیم(معلوم است که تقلیدی بچگانه از حرف های دیگران است ولی خب =)

دیگه حرفی ندارم؟ نمیدونم حالا باز یادم بیاد کامنت میکنم😂

👋

من چرا الان استرس نمره گرفتم :|

خیلیم عالی :)

خودت بچه خوبی هستی :)

آره آره آیم لایک یو تو. اگرم استرس داشته باشم نمود بیرونی نداره :)

واقعا. من اگر نمره هامو کمم بگیرم با اون درسایی که یاد گرفتم عشق میکنم. بعد تو دینی نوشته باید همیشه به یاد این باشین که میمیرین. این مهمه. نه اینکه نمره ی حفظ درست ۲۰ بشه.

تقلب🤔 خب من کسی بخواد بهش میرسونم به خاطر اینکه بعضیا هستن یاد دارن همونجا یادشون رفته. بعضیام هستن یاد ندارن و یاد هم نخواهند گرفت و دلشون هم نمیخواد پس فایده ای نداره نرسوندن و گفتن اینکه حق بقیه بچه ها خورده میشه. ولی اونیکه همینجوری از رو برگه نگا میکنه بدون اجازه خواستن نه.

البته نظریه ای شخصیست بنده هیچ دفاعی دربرابر درستی یا غلطی استدلالم ندارم 😁

منم! میذارمش برای یازدهم ایشالا :(

من پنجاه و پنج تا کتاب خوندما. ضمن اینکه ریدینگ چلنجم از اول نود و هشته نه دوهزار و هیژده =)

یک نفر نیست که :/ چارپنج تا بودن :/ محمددهریزی که شعراش رو میخوندیم هم بود :/

والا

ممنان از تو D: :*