+داری به چی نگاه میکنی؟
_مینا.
+مینا؟ کدوم مینا؟
_مینا دیگه، مگه نمیشناسیش؟
+نه، من مینا نمیشناسم.
_بابا مینا، مینای خاله اعظم. مامان عاشق مینای خاله اعظم بود. همیشه وقتی میرفتیم کاشان، هی میگفت "من عاشق مینام". خیلی مینا رو دوست داشت، فکر کنم از منم بیشتر. حق هم داشت خب، مینا خیلی بچه خوبی بود. کاری، حرفگوشکن. تا اون وقت که...
+که چی؟
_رفت. مینا رفت.
+کجا؟
_کی میدونه؟ یه روز اومدن تو اتاقش و دیدن نیست. همهجا رو گشتن، اما نبود که نبود. وای، عجب رودخونهای بود نزدیک خونهشون... وایمیستادی کنارش و صداشو گوش میدادی، ششششششششش. خیلی حال خوبی داشت. مینا هم عاشق رودخونه بود.
+مینا چی شد؟
_کی میدونه؟ فقط رفت. میگم که، عاشق رودخونه بود.
+چه ربطی داره به رودخونه؟
_وای، قشنگ عکس صورتش رو یادمه، اون وقتا که کنار آب راه میرفت و بلند میخندید... لعنتی، صدای خندهش اونقدر قشنگ بود که دلت میخواست آخرین صدایی باشه که قبل از مرگت میشنوی.
+الان مینا کجاست؟
_یعنی میدونی، اصلا با خودم قرار گذاشته بودم هر وقت حضرت عزرائیل اومد سراغم، بش بگم یه کوچولو بهم وقت بده تا یه بار دیگه صدای خنده مینا رو بشنوم... فکرش رو بکن، صداش میموند تو گوشم و وقتی میذاشتنم تو قبر و سنگا رو میذاشتن روم، تازه راهشو به بیرون پیدا میکرد. صدای خندههای قشنگش میپیچید تو قبرستون. همه روحا شاد میشدن.
+چه بلایی سر مینا اومد؟
_منم رودخونه رو خیلی دوست داشتم، عین مینا. گفتم که صدای خیلی قشنگی داشت؟
+مینا؟
_نه، رودخونه. شششششششش...
+گفتی. مینا چی شد؟
_گفتم که عاشق رودخونه بود؟ عاشق رودخونه بود.
+خب؟
_دیدمش، همونجا دیدمش.
+کِی؟ کِی دیدیش؟
_اون شب دیگه، همون شب. هوا تاریک بود، تاریک تاریک.
+شب؟ مینا اون شب اونجا چه کار میکرد؟
_میخندید. کنار رودخونه، میخندید.
+چرا داشت میخندید؟
_کی میدونه؟ ولی صدای خندههای قشنگش، با صدای آب قاطی شده بود. بعد یهو...
+یهو چی؟
_یهو دلم خواست همونجا، با همون صداهای قشنگ بمیرم. که بعد صدای خنده مینا و صدای آب بمونه تو گوشم و بعد وقتی گذاشتنم تو قبر...
+میدونم، صداش بپیچه تو قبرستون.
_آره، از کجا فهمیدی؟
+همینجوری، حدس زدم. بعد چی شد؟
_بعد؟
+آره، بعد از اینکه دلت خواست بمیری.
_نمردم. دلم میخواستا، اما نمردم. یعنی دیگه دلم نخواست بمیرم.
+چرا؟
_صداش قطع شد. دیگه فقط صدای آب بود، شلپ، ششششششش.
+وایسا، الان چی گفتی؟
_ها؟ صدای آب دیگه، ششششششش.
+نه، گفتی "شلپ". چرا؟ یعنی چی؟
_...
+با توام! چی شد؟!
_میدونی، این آخریا دیگه نمیتونستم تشخیص بدم.
+چی رو؟
_صداش رو.
+صدای چی رو؟
_صدای مینا رو از رودخونه. صدای رودخونه رو از آبشار. صدای خندهش رو از گریه. دیگه بلد نبودم.
+...
_تو هم داری عکسش رو میبینی؟ میبینی چه قشنگ بود؟ هم خودش قشنگ بود، هم خندههاش، هم گریههاش.
+...
_میگم، میتونیم "صغری، کبری، نتیجه" بچینیم براش؟
+هوم؟ یعنی چی؟
_مامان عاشق مینا بود، مینا عاشق رودخونه بود، مامان عاشق رودخونه بود. من عاشق رودخونه بودم، رودخونه عاشق مینا بود، من... من عاشق مینا بودم؟ من عاشق مینا بودم. من عاشق مینا بودم. رودخونه عاشق مینا بود، مینا عاشق رودخونه بود، رودخونه عاشق من بود. مامان عاشق من بود، رودخونه عاشق مامان بود، مینا عاشق مامان بود... من عاشق مینا بودم، من عاشق مینا بودم، من عاشق مینا بودم...
+نظرات بستهست جهت جلوگیری از الزام، بنده در هر شرایطی شنوای نظرات شما هستم. =)