+هم... چی؟ چیزی میگفتی؟ میگم، از این آبانگورا خوردی؟
_یه ساعته دارم حرف میزنم! اصلا هیچکدوم از حرفام رو فهمیدی؟
+نه راستش، نفهمیدم. حواسم به مزه این بود. خوردی؟
_آبانگوره، یا چیز دیگهای؟
+نمیدونم راستش، احتمالا آبانگور باشه. گاز داره.
_خودت نمیدونی چی داری میخوری؟
+روش نوشته آبانگور، اما مزه خودکار اکلیلی میده.
_خودکار اکلیلی؟ مگه تو تا حالا خودکار اکلیلی خوردی؟
+آه... از تو دیگه انتظار این حرف رو نداشتم. تو که باید بدونی، لازم نیست حتما چیزی رو بخوری تا مزهش رو بدونی. من میدونم چسب رازی و خودکار اکلیلی و هایلایترای میوهای چه مزهای دارن و تا حالا هم هیچکدوم رو نخوردهم!
_حالا واقعا مزه خودکار اکلیلی میده؟
+آره. همون رنگارنگا که وقتی بچه بودم عاشقشون بودم و حتی مشقای ریاضیم رو هم باهاشون مینوشتم. اون بنفشاش که روش عکس انگور داشت، دقیقا همون مزه رو میده!
_بده منم یه کم... اون چیه رو بینیت؟
+ها؟ چی روی بینیمه؟ آینهتو بده ببینم.
_بیا، آینه. یه چیزی رو بینیت برق میزنه...
+وااای، اکلیله! داره برق میزنه لعنتی!
_نه! چی داری میخوری؟ چی بود تو اون لیوان؟ وای نه، همه رو سر نکش!!
+دیگه دیره. نگاه کن، داره زیاد میشه. کل صورتم رو گرفت.
لامپ رو خاموش کن لطفا.
_برای چی؟
+خاموشش کن دیگه!
_باشه.
...
_وای، داری برق میزنی!
+وای، دارم برق میزنم!
جیغزنان از خانه بیرون دوید: "من دارم برق میزنم، دارم برق میزنم!"
پ. ن. نوشیدنیه واقعیه. نمیدونم خاصیت برقبرقی هم داره یا نه.
:)
ولی جا داره بگم بنده طی اون مراحل فوت کردن ته خودکار اکلیلی به مراتب مزه شو چشیدم :|
واقعا بعضی از این نوشیدنی ها همین مزه ها رو میدن :)