هر کار کردم دلم راضی نشد امروز پست نذارم.
+این شعر یکی از شعراییه که واقعا دوستشون دارم، خیلی قشنگه. این‌قدر خوندمش که حفظ شدم.
اول می‌خواستم با صدای خودم بذارمش، ولی دیدم که نه، همین‌جوری با صدای شاعر و تنظیم‌شده قشنگ‌تره.
خدایااا چقد من دوست دارم این شعرو :(( خیلی وفت بود سراغش نرفته بودم، چه خوب که گذاشتیش :'((
خیلی خوبهههه!!!
خواهش می‌کنم. :(
خب شهر چارلی هم قمه دیگه :/ اونبار درباره ی پارک دورشهر و خانه ی پنیر صحبت کردیم یادتون نیست؟ :)
دیدید چی شد؟ با آقای هری اشتباه گرفتمتون، نمی‌دونم چرا. :/
این‌جور شعرها رو خیلی بیش تر از روضه دوست دارم، این هم که یه چیز دیگه ست، قبلن تو کانال شنیده بودمش.
+مخالفت! ضبط کردین با صدای خودتون؟؟
پ.ن. یه سری تو محفل مهر و ماه آقای برقعی اومدن نشستن بغل دست من😎😐😂.
خیلی خوبه، یادمه یه بار تو جمع خانوادگی خوندمش همه داشتن گریه می‌کردن.
+😬😅، بلی.
پ. ن. 😱، چه باحال!
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
چه حسی داشت؟؟
* **** ****** *****
یادم رفت بگم، چرا تلاش می‌کردین که پست نذارین؟؟
یه حس عجیب و خوبی... البته تعریف از خود نباشه، من از بچگی از اینایی بودم که همه‌ش دارن تو جمع یه شعری چیزی رو می‌خونن. :/=) یه جورایی عادت دارم بهش.
+☺️😅، چشم.
آخه اول می‌خواستم یه چیز قشنگ و بامفهوم بذارم، بعد به ذهنم نرسید گفتم بی‌خیال. ولی بعدش دیگه دلم نیومد همین‌جوری خشک و خالی.
اجرتون با سید الشهدا ...