فائزه رو شیر کردم که زنگ بزنه به روابط عمومی سیما و بهشون بگه تو شبکه پویا به جای پنگوئن پورورو، پونی کوچولو بذارن.
هرچی من خجالتیام تو مقوله زنگ زدن و حاضرم بمیرم و به جایی زنگ نزدم، این خواهر اصلا این جوری نیست. زنگ زد، سلام کرد، پیشنهادشو گفت، گفت ممنون و قطع کرد. البته جملهبندی پیشنهاد رو من بهش گفته بودم، اما بازم بهش افتخار میکنم که با اینکه میترسید یه خرده زنگ زد گفت.
بعد از چند دقیقه، میزنه تو صورتش و میگه: خاک تو سرم آبجی! باید به نهال میگفتیم، نه پویا. پونی کوچولو مال نهاله! *
منم گفتم که نه، پونی کوچولو مال پویاست.
گفت یعنی ما نینی بودیم که میدیدیمش؟
خندیدم و گفتم متاسفانه.
دوباره زد تو صورتش و گفت: آبجی چرا به من نگفته بودی چهار سالته؟ چرا همهش میگفتی پونزده؟؟!!
این قدر خندیدم که نزدیک بود چاقویی که داشتم باهاش سالاد درست میکردم بره تو چشمم!
*شبکه پویا مال خردساله، نهال کودک.