وقتی که آلبوم اصلی، نه نسخه لیکشده اومد بیرون، خونه نبودم. وقتی برگشتم دیدمش و گفتم ایول! بریم تو کارش.
هعی، بگذریم از اینکه کلا به نظرم خیلی آلبوم قشنگیه.
از اونجایی که ترک سه و پنج قبلا به عنوان سینگل منتشر شده بودن و شنیده بودمشون، یک و دو و چهار و شش و هفت رو دانلود کردم که گوش بدم.
بد نبودن، قشنگ بودن.
رسید به ترک هفت.
همین که شروع شد فهمیدم که باید بره توی پلیلیست ...feel موزیکپلیرم. همون پلیلیستی که همهش رو باهم گوش نمیدم، چون اوردوز میکنم. و هیچکس همهش رو نداره، یا حداقل از من نگرفته به جز عین دخترعمو. اونم چون حوصله نداشتم تک به تک آهنگایی که میخواست رو انتخاب کنم و کل فولدر رو براش ریختم. جای نگرانی نیست، اون که نمیدونه کدوم آهنگا توی اون پلیلیست هستن.
داشتم میگفتم، ترک هفت.
Miss Americana and the heartbreak prince
اسمش خیلی طولانیه، نه؟
هعی.
این همه نوشتم که بگم برید آلبوم رو گوش کنید، این ترک رو بیشتر از همه. چون واقعا محشره. اصلا... خدایا، من خیلی زیاد دوستش دارم. ریتمش، متنش، همهچیش.
+ برای کسایی که نمیدونن، Lover آلبوم جدید تیلر سوئیفته.
+ میخواستم آهنگای موردعلاقهم رو بگم، و دیدم به جز همین که با روانم بازی میکنه و از همه بیشتر دوسش دارم، بقیهشون رو یه اندازه دوست دارم. پس اونایی که کمتر دوستشون داشتم:
False god
You need to calm down
The archer
+ جالب اینه که از چهار تا سینگلی که منتشر شد، دو تاشون بین سه تا آهنگ غیرموردعلاقه من بودن. :/
Take, a piece of my heart
And make it all your own
So when we are apart
You'll never be alone
When you miss me close your eyes
Maybe far, but never gone
When you fall asleep tonight
Just remember that we lay under the same
Stars
Never be alone
Shawn Mendes
البته ترجمهش یه خرده ضعیفه، به بزرگی خودتون ببخشید.
'Cause when you're fifteen and somebody tells you they love you
You're going to believe them
And when you're fifteen feeling like there's nothing to figure out
Well, count to ten, take it in
This is life before you know who you're going to be
Fifteen*
Taylor Swift
+ خب، آهنگ کمی تا حدی دارک و غمانگیزه، اما به مناسبت میخورد. =)
+ لازمه بگم تولدم مبارک؟
+ امروز با اختلاف بهترین تولد زندگیم بود. درسته که خیلیا یادشون نبود تولدمه. همونایی که من هر سال یادم بود و با عشق بهشون تبریک میگفتم، اما عیبی نداره. عوضش میدونم همون چند تا تبریکی که گرفتم واقعی و از ته دل بود، نه از روی رو در وایسی.
+ هفته پیش مامان و مامانجون و خاله و دایی و زندایی کادومو بهم دادن. خاله بهم دو تا رژ لب داده بود. و خب خاله یه روانشناسه، پس بعدش گفت: ببین سولویگ، این که الان من اینا رو بهت دادم به این معنی نیست که تو زیبا نیستی... و همینجا دایی پرید وسط حرفش و خیلی جدی گفت: راست میگه دایی جان. اینا به این معنا نیست که تو زیبا نیستی، به این معناست که زشتی! بعد خودش غشغش خندید. :/
+ صبح دوست بابام زنگ زده بهم تبریک گفته. خیلی از این عادتش خوشم میاد که تولد همه رو بلده و بهشون تبریک میگه.
+ گوشیمو برداشتم، میبینم اساماس اومده که ببخشید، میتونم شمارهتونو داشته باشم؟ از یه طرف کنجکاو شدم که خدایا این کیه؟ از یه طرفم گفتم عجب خلیه، خب به شمارهم پیام دادی دیگه! اره، بعد فهمیدم همون دوست بابامه، با اون یکی سیمکارتش. :/
+ هم جالب و هم مسخره ست که یه نفر تو روز تولدش از مرگ حرف بزنه. گفتم دوست دارم تو اوج بمیرم، یادته؟ یکی از اولین و مهم ترین معانی "اوج" برام خوشحالیه. می گن دوست داری چه جوری بمیری؟ قبلا می گفتم دوست دارم بخوابم و بیدار نشم. درد نکشم. اما الان می گم که فقط برام مهمه که خوشحال و باایمان بمیرم. باایمان رو نمی دونم اما واقعا خوشحالم. برای همینه که می گم مشکلی ندارم اگه همین امشب، یا همین الان برم. به این معنی نیست که نمی خوام بمونما، نه. من هنوز اول راهم. به قول فیلما جوونم، کلی آرزو دارم. اما گله و شکایتی ندارم از خدا اگه همین امشب پرم (بخوانید param) بده.
+ امروز وسط وسط تابستون بود. به خاطر همینه که خوشم میاد به خودم بگم دختر تابستون. حس می کنم این روز معنی ش دقیقا همینه.
+ قبل از چهارده تو دوازده گیر کرده بودم و تمام سالهای دوازده، سیزده و چهارده سالگی، اشتباهی می گفتم که دوازده سالمه. تازه چند ماه بود عادت کرده بودم که برم این ور اون ور بگم چهارده سالمه که سر خوردم تو شونزده و شدم پونزده ساله! قبل از اینکه بهش عادت کنی می گذره.
*با هر بار شنیدن این آهنگ، همزمان یاد دو تا از عزیزترین هام و یاد یکی منفورترین های زندگی م می افتم. عجیبه! (شایدم نیست، اصلا نیست)
lately I've been, I've been losing sleep
dreamin' about the things that we could be
but baby, I've been, I've been prayin' hard
said no more counting dollars, we'll be counting stars
yeah we'll be counting stars
counting stars
One Republic
P.S. Old, but I'm not that old
young, but I'm not that bold
and I don't think the world is sold
on just doing what we're told
Won't you stay alive?
I'll take you on a ride
I will make you believe you are
LOVELY
Lovely
Twenty one pilots
یه دونه از اینا لطفا :)
و کاش میتونستم گاهی اینو به بعضیا بگم، کاش میتونستم این کار رو برای بعضی آدمای زندگیم انجام بدم، هرچند راهش رو بلد نیستم.
+ دلیل این که کامنتای بعضی پستها رو میبندم، اینه که نمیخوام حالت الزام ایجاد کنم، چون گاهگداری برای خودم پیش میاد که حس میکنم حتما باید یه چیزی بگم. ولی اگه حرفی داشتید، قسمت "هست آیا سخنی با سولویگِ" اون بالا، همیشه به روی همه بازه :)
They say we’re losers but we’re alright with that
We are the leaders of the not coming backs
But we’re alright though
Yeah we’re alright though
We are the kings and the queens of the new broken scene
Yeah we’re alright though
She's kinda hot
5 seconds of summer
She's kinda hot
پ. ن. هروقت حس بیهودگی کردی، حس اینکه به درد نمیخوری و بیخودی و غیره، به نظرم این آهنگ میتونه یه انرژی مضاعف بهت تزریق کنه.
کارِ تو بود. نشستی توی ماشین. دستت را دراز کردی سمت ضبط و دکمهاش را زدی. سیدی هل خورد بیرون. نگاهی به عنوان نوشته شده با ماژیک آبی کردی و نگاهی به من. به رویم خودم نیاوردم، الکی مثلا که حواسم به رانندگیست. به روی خودم نیاوردم که نبودِ آن صداها، دارد مغزم را فشار میدهد. صدای کلیک برم گرداند به واقعیت. داشبورد را باز کردی و بقیه سیدیها و دیویدیها را کشیدی بیرون. تا به خودم بیایم و حرفی بزنم، همه را از پنجره ریختی بیرون. گفتم: چرا... اما حرفم را ادامه ندادم. نفسم داشت بند میآمد. ذهنم، انگار خالی شده بود. خوشحال شدم. خالی بودنش خوب بود. اما خالی نماند. یکی پشت دیگری، پر از فلشبک شد. پر از تصویر خودم در آینه. پر از گذشته.
نگاهی به ساعدم انداختم.
سر گردنه بود.
هیچکس آنجا نبود.
کسی نمیفهمید.
دستم را روی فرمان محکم کردم، اما...
همان لحظه دستت را روی دستم گذاشتی. نگاهت کردم.
لبخند زدی و گفتی: برای بیدار موندن، برای خوب موندن، به اون آشغالا نیازی نداشتی. من هستم، من اینجام.
لبخند زدم. ذهنم خالی نبود، اما تاریک هم نبود، چون تو آنجا بودی.
+ اقتباسی شخصی از آهنگ car radio by twenty one pilots.
پ. ن. و وی قادر بود در همهچیز، در آهنگهای غیررمانتیک، در زمین و زمان و در کوه و بیابان، داستانهای عاشقانه ببیند.
Young love, close the chapter
There's no ever after
Fell fast, ended faster, yeah
, Late night conversations
Led to complications
Now my heart is in my hands
Castaway
5 seconds of summer
پ. ن. دیشب داشتم تو ماشین گوشش میدادم، برگشتنی از خونه خالهاینا. واقعا نمیتونستم فضای ماشین رو تحمل کنم. حس میکردم باید الان سرمو از پنجره ببرم بیرون و تا جون دارم جیغ بزنم. حتی اگه دست خودم بود همون موقع، ساعت یازده و نیم شب، اون تابلوی "شهر جدید پردیس" رو رد میکردم و تا خود دریا یه سره میرفتم. حس میکردم که دارم حس آهنگ رو با این جوری ساکت و ساکن نشستن خراب میکنم. اما مامان سرما خورده بود و بابا هم که اصولا خیلی سرماییه، برای همین نشستم سر جام و تو دلم اون قدر جیغ زدم که گلوم زخمی شد.