آپریل. ((((((: اصلا هم حسودیم نشد. :دیییی
من تقریبا هر سال تولدم هیچ حس خاصی ندارم. تازه اگه مثبت باشیم و من روز تولدم ناراحت نباشم!! ولی ۱۸ از بچگی خیلی برام خاص و دور بود، باورم نمیشه که بهش رسیدم. تازه، هر روز و هر لحظه هم دارم داد میزنم که من دیگه ۱۸ سال مه. :دی آخ البته خودت دیدی. تو همون یه روزی که باهم بودیم، چند باز گفتم من ۱۸ سالمه؟ xD
هنوز به خوابگاه فکر نکردیم. هیچ کدوممون. نمیدونم به خاطر اینه که امید نداریم، یا همه هنوز من رو همون بچهی ۵ ساله میبینن.
+من که دیگه نمیخوام کنکور بدم، ایشالا. ولی خوشحال میشم از تجربههات استفاده کنم. XD
میخوام اسممو عوض کنم-
باید کائنات هم خبردار بشن که من ۱۸ سالم شده. اصلا همه چیز و همه کس.
یعنی نداشتنِ امید. آره، مگر این که قم بیارم. :"|
+ایشالا قطعا. :دییی
دوباره دیدن ستاره اینجا یه هدیه است.
حتما بنویس سنپای! چطور میشه که به درد کسی نخوره"-"
ممکنه تو زندگی قبلی فرزند هرمس خدای پیام رسان ها بوده باشی:*)) هرچند اون موذی و cunning بودن خاص بچه های هرمس درونت زیاد نیست ای بابا.
من اینجارو دیدم و عملا گریه کردم.
برام صبر کن تا بهتر شم و بیام بنویسم برات. TT
خیلی وقته دارم بهش فکر میکنم، هوف!
عالیه. ممنون از پیشنهادت آبجی. میرم روی پیشونیم تتو میکنم. فقط مشکل اینه که اگه ۱۹ سالم شد چی کار کنم؟ همهش رو دستم باد میکنه.
هر روز خونهی یکی! ^_^ xD
راجب حس بزرگ شدن تقریبا باهات صیمم. منم بهش حسم مثبت بود. تا جایی که بعضی وقتا دیدم دارم از چیزایی آزار می بینم و درد می کشم که بچگی حتی درک شون هم نمی کردم. و اینطور شد که آرزو کردم کاش بزرگ نمی شدم
درسته 18 سالگی واقعا بخوای نگاه کنی عین سن های قبل ته. ولی همین که از بار مدرسه و اجبار خلاص شدی، خودش کلی چیز جدید دنبالش داره. شاید واقعا اون قدری که توقع داشتیم، مثه بال درآوردن، برامون نباشه، ولی تفاوتایی هم داره که باعث میشه دوستش داشته باشی
چه خوب که حس می کنی بزرگ شدی. آفرین =)
ولی تمام این تغییراتی که گفتی داری توی تو و اطرافیانت ایجاد میشه، واقعا یه حس خلائی به آدم میده که باید بشینه یه جا، به دیوار زل بزنه، بگه "واقعا ما داریم بزرگ میشیم؟ این همه انتخابای جدید و متفاوت؟ من 18 سالمه؟ دارم میرم دانشگاهی که این همه منتظرش بودم؟" حسش ترکیبی از خوب بودن و گنگ بودنه
ولی اون قدر مائو از خوابگاه تعریف کرده که میفهمم یکی خوابگاهی خوشحال میشم !
میفهمم چی میگی. منم دقیقا مثه توعم و مطمئنا اگه قرار بود برم خوابگاه همچین حسی داشتم. ولی میدونی فرق شون چیه؟ تو وقتی بچگی می رفتی خونه فامیل و طولانی مدت می موندی، هنوز وابستگیه به مامان بابات بود. می دونستی چند روز دیگه یا نهایتا یکی دو هفته دیگه برمی گردن و همه چی عادی میشه.
ولی این بار، تو قراره بری تو یه شهر دیگه، دوری 4 ساله از خانواده، مستقل شدن. حسش شبیه به وقتاییه که عروسا شب ازدواج، تو خونه خودشون گریه شون می گیره. با این تفاوت که حس اون عروسه خیلی عمیق تره. اون کاملا داره جدا میشه.
به نظرم واسه اینه که یکم ترسناکه ...
بازم بنویس از این تجربه ها و حسای مختلفت. دوست داشتنیه :)
ولی به نظر من به قول اون پیرمرده تو شازده کوچولو، مشکل بزرگ شدن نیست، بلکه مشکل فراموش کردن بچگیه.
دقیقا همینطوره، گهگاهی یاد بچگیم میکنم، دلتنگ میشم و دوست دارم برگردم به همون موقع. میدونی، بزرگ شدن بد نیست ولی از این لحاظ دوست ندارم در حدی بزرگ بشم که مثل بقیه آدمهای بزرگ باشم. حداقلش جوری باید بزرگ بشم که برای من بد نباشه، از بزرگ شدنم راضی باشم و خودم باشم.:")
بزرگ شدن باید هیجان انگیز باشه. البته من خیلی میترسم حس میکنم بزرگ که بشم یه شکل دیگه میشم:دی. =)
+ اتفاقا خواستم از تجربیاتت بپرسم خجالت کشیدم اگه فرصت کردی خوشحال و ممنون میشم در موردش بنویسی. :))
خوشحالم توی بازهای که حتی شباهنگ یهو گفت میخواد بره پستای طولانی مینویسی و از حس و حالت میگی به شخصه این پستای طولانی که آدما از احساسات و افکارشون میگن رو خیلی دوست دارم حتی اگر براشون کامنتی نذارم.
میدونی با اینکه ۱۸ سالگی هیچی نمیشه موافقم در واقع بزرگ شدن برای هر کس فرق داره یکی توی همون بچگی بزرگ میشه یکی تا آخر عمرشم بزرگ نمیشه یکیم عین من نمیدونه چرا اینجوری شد ولی من ۱۸ سالم که بود همه از رو حرف زدن و نوشتههام فکر میکردن ۲۵ سالمه الان که فاصله زیادی با ۳۰ ندارم چپ و راست بهم میگن چقدر تو بچهای :))
ولی ستارهی جدید و اینجوری خوندن پست جدید از تماشاگر یکم.. عجیبه. البته شاید بخاطر اینه که اولین تجربهم بود و همهش رو با لبخند خوندم:"
منم وقتی داداشم رو میبینم یا وقتی به یک ماه دیگه و دبیرستان فکر میکنم بزرگ شدن رو بیشتر حس میکنم. دانشگاه و این قضایا دیگه زیادی ملموس به نظر میاد:دی
و امیدوارم واقعا تغییر کرده باشم و یکم بزرگ شده باشم.
پ.ن: حتی اگر ننویسی خودم مزاحمت میشم برای نصیحتها و تجربههات:دی