یه وقتایی دلم میخواست فقط یه لحظه، فقط یه لحظه ناچیز بتونم ذهن آدما رو بخونم. اون وقت دیگه اون لحظه ناچیز نبود برام. باور کن، باور کن همون یه لحظه برای بقیه زندگیم کافی بود. اهمیتی نمیدم که چی میفهمیدم، فقط لازم بود که یه لحظه بتونم ذهنا رو بخونم. فوقش میفهمیدم که توهم زدم. تهش این بود دیگه! از بلاتکلیفی که بهتر بود.
یکی این یکی توانایی نگه داشتن زمان! دو تا آپشن فوق العاده :)
واقعا... واقعنننن!