شنیدم که بابا می گه خدا رحم کنه. یه لحظه ترسیدم. گفتم چی شده؟ مثل من سرشو این ور اون ور کرد و بعدشم به نشانه تاسف سری تکون داد.
یعنی من دیوونه این کارای بابامم.
پ.ن. به این نتیجه رسیدم که بخش لینک دوستان وبلاگم جای تعارف تیکه پاره کردن نیست و ترجیح می دم وبلاگایی که واقعا به دردم می خورن یا سرگرمم می کنن رو اونجا ببینم. در نتیجه پاکسازیشون کردم، شما هم اگه دوست دارید منو از تو لینکاتون بردارید ناراحت نمی شم:)
مردم با این آهنگ خودکشی میکنن، اونوقت ماها... دم باباتون گرم.
این آهنگه تو آلبوم جدیدشون تبدیل میشه به اسقف اعظم با شنل قرمز، خیلی عمیقه@_@.
تو دیوونهگیهای نظری، خانواده از من قطع امید کردن، ولی جدن نمیدونم اگه با دیوونهبازیهای عملیم روبرو بشن چیکار میکنن، اصلن هم دوست ندارم بفهمم.