کلاس شیشم که بودم، دیوار اتاقم رو پر از کاغذ کرده بودم. آهنگایی که بهم انگیزه میدادن، چیزایی که این ور اون ور خونده بودم. دو تاشون که الان یادمه، آهنگ wings لیتل میکس و who says سلنا گومز بود. آره اون موقع خیلی سلنا گومز گوش میدادم. خلاصه، همه هم و غمم رو گذاشته بودم که نمونهدولتی قبول شم. یادمه آزمون تیزهوشان قبل از نمونه بود. شاید هفتهای ده تا دونه تست میزدم که مامان و بابا هی نرن بیان بگن درس بخون. اما آزمون تیزهوشان رو که دادم، نشستم به درس خوندن. حالا اون جوریام که شما فکر میکنید نه، حدود روزی صد تا تست مثلا. برای منی که کل تایم درس خوندنم توی اون شیش سال رو جمع میزدی به سه ساعت هم نمیرسید، خیلییی بود!
آزمون نمونه رو هم دادم. نشستم منتظر نتیجه.
اول نتیجه تیزهوشان اومد. مامان اومد بهم گفت سولویگ قبول شدی! خندیدم گفتم ایول!
روزی که نتیجه نمونه اومد رو خیلی بهتر یادمه. خواب بودم که مامان اومد کنار تختم و گفت سولویگ، سولویگ. گفتم هوم؟ گفت عفاف قبول شدی، بیا پایین. خودمم نفهمیدم چه جوری رفتم پایین. پام از رو پلهی تخت لیز خورد و با سر اومدم زمین. چادرمو قاپ زدم، چون پسرعمو خونهمون بود. بدو بدو رفتم پشت کامپیوتر و وقتی نتیجه رو دیدم یه جیغ بلند زدم. بعدش سریع لباس پوشیدیم و رفتیم مدرسه و ثبتنام کردیم.
نمیدونم چرا، اما همیشه حس میکردم اون کاغذای رو دیوار بودن که بهم انگیزه دادن. شاید اعتقاد مسخرهای باشه.
موقع اسبابکشی گم شدن.
اون هفته داشتم کمدم رو تمیز میکردم که یه سری کاغذ جدید دیدم. اینا رو پرینت گرفته بودم که بزنم به دیوار، ولی دوباره اسبابکشی کرده بودیم. دیروز نشستم یهکم خوشگلشون کردم و زدمشون به دیوار. خیلی حس خوبی میده نگاه کردن بهشون، خیلی! ایناهاش =)
پ. ن. تو عکس خیلی کجیش واضح افتاده، رو دیوار این قدر کج به نظر نمیرسه. :/
پ. ن. دو. فائزه از همون روز که موهامو کوتاه کردم فاضل صدام میکنه. بابا هم میگه آقا پسر. تو آینه که نگاه میکنم، تنها چیزی که مطمئنم میکنه هنوز "خودمم"، برق گوشوارههامه. اما بعد به خودم میگم خب بعضی پسرا هم گوشواره میندازن، و بعد جواب خودمو میدم که آره، ولی کمتر پسری پیدا میشه که گوشش رو دو تا سوراخ بکنه و گوشوارهی قلبی بندازه!
پ. ن. سه. هدایت تحصیلیمون اومد. همه نظریا رو الف آوردم، با همه کار و دانش رو. مسخرهش اینه که فنی و حرفهای ها رو همه رو ب آوردم. :/
پ. ن. چهار. هرچی گشتم نتونستم آهنگی که رو دیوار نوشتم رو پیدا کنم. خیلیی وقت پیش موزیکویدیوش رو تو یوتوب دیده بودم. اگه خواستید پیداش کنید، اسمش unlimitedه. یه عالمه آدم باهم خوندنش، ولی فکر میکنم اسم خواننده اصلی Alex Aiono باشه.
*نمیدونم انیمیشن "ابری با احتمال بارش کوفته قلقلی" رو دیدید یا نه. یه جاش فلینت اینو میگه با یه لحن باحالی و دوباره همه چیز رو از اول شروع میکنه. حس میکنم چسبوندن دوبارهی یه چیزی به دیوار، یه همچون حکمی برام داره.