یه روز از مدرسه برگشتنی، دیدم داره ساعتشو از دست چپش باز می کنه، می ندازه دست راست.
خب راستش خیلی تعجب کردم. گفتم چی کار می کنی؟
گفت: من عاشق اینم که تو زندگیم تغییرای کوچیک انجام بدم، چون اگه اینا نباشن که مغزمو به چالش بکشن، از روزمرگی دغ می کنم.
مثلا همیشه دستبندو این دست می ندازم، بعد یه مدت جاشو عوض می کنم. همیشه لیوانو با دست راست می گیرم، این دفعه با دست چپ.
راستش از حرفش خوشم اومد ولی فکر نمی کردم یه روزی منم به اون حد از روزمرگی برسم.
اما خب حالا رسیدم. به همین خاطر رفتم جای بطریمو تو یخچال عوض کردم. همیشه مال من راست بود، مال فائزه چپ، الان مال من چپه، مال فائزه راست. دو روز اول هی اشتباه می کردم و بطری فائزه رو بر می داشتم، اما الان دیگه راه افتادم.
خب، یه تغییر کوچیک، هر از گاهی بدم نیست. :)