یه جایی خوندم که یه پسر بچه آبادانی دوازده ساله، خودکشی کرده.
چرا؟ چون اومده خونه و دیده مامانش به خاطر مشکلات مالی، موبایل و دوچرخه شو فروخته.
نمی خوام از این حرف بزنم که اصلا اساس خریدن موبایل برای یه بچه دوازده ساله غلطه، نمی خوام بگم که ای داد و بیداد که ببینید وضع مملکت چیه و از این حرفا.
می خوام بگم کاش وقتی می خوایم دهنمونو باز کنیم و حرف بزنیم، حواسمون باشه که کی دور و برمونه.
به نظر شما مشکلات اقتصادی باعث شده خواهر هفت ساله من ورد زبونش خودکشی باشه؟ نه!
این که می گم ورد زبونشه، منظورم این نیست که می خواد خودکشی کنه دور از جون، نه.
مثلا داره کارتون می بینه، کافیه شخصیت کارتون یه تصمیم یا رفتار هرچند بی ربط از خودش نشون بده تا خواهر من سریع بپرسه: می خواد خودکشی کنه؟ آبجی خودکشی کرد؟ چرا می خواد خودشو بکشه؟
می دونین اینا از کجا سرچشمه می گیره؟ از منی که بدون توجه به حضور اون، با مادرم در مورد این چیزا حرف می زنم. تقصیر اخباره که این چیزا رو می گه. تقصیر همه فامیلاییه که میان و جلوی اون از نهنگ آبی و شمار کشته هاش حرف می زنن.
وقتی به اینا فکر می کنم اعصابم بهم می ریزه.
یاد خودم می افتم که تو این سن حتی نمی دونستم قتل چیه، چه برسه به خودکشی.
۲ ۰