از شانس، این دوران بلاک من خورد به دو تا چالش! حالا بالاخره موفق شدم یه ذره خودم رو جمع و جور کنم و بیام مرامنامه رو بنویسم، تا حالا بعد برم سراغ چالش بعدی...
یک. اول همه پستام به طور پیشفرض یه "به نام خدا" و "سلام" قرار بدید. نمیدونم چرا حس خوبی به نوشتنشون اول تکتک پستهام ندارم.
دو. اگر بهم بگید "دنبال کردم، دنبال کن" من بلافاصله بیتوجهی و اینا نمیکنم. یه نگاهی به وبتون میندازم و اگر خوشم اومد، چرا که نه؟ ولی خب از همچین نظراتی عموما استقبال نمیکنم.
سه. تعداد وبلاگایی که میخونم خیلی زیاده، اما تو خیلیاشون نظر نمیذارم. وقتایی که براتون کامنت نمیذارم، به این معنی نیست که نمیخونمتون.
چهار. از همین تریبون به اون سه تا دنبالکننده خاموش اعلام میکنم که لطفا بیان خودشون رو معرفی کنن. :/ البته هر جور خودتون راحتید، ولی من فهمیدم که بعضیا دیگران رو خاموش دنبال میکنن چون نمیخوان فرد مقابل سر رودروایسی بره دنبالشون کنه و اینا. من قول میدم تو رودروایسی نمونم! Show yourselves!
پنج. قبلا هم گفتهم که خیلی راحت تحت تاثیر حرفای دیگران قرار میگیرم. برای همین هم وقتی که میام یه پست میذارم و یه نفر یه کامنت بیربط میذاره، واقعا ناراحت میشم. مثلا یه وقتی که ناراحتم و یه چیز ناراحت مینویسم و یه نفر میاد یه چیز بامزه میگه. اگر از قصد و برای ناراحت کردنم این کار رو میکنید که شرم بر شما. اگر هم از قصد نیست که انشاءالله هم همینه، ممنون میشم اگر حواستون رو کمی بیشتر جمع کنید...
شش. وقتی کامنتای پستی رو میبندم، منظورم این نیست که نمیخوام حرفاتون رو بشنوم. همونطور که قبلا هم گفتهم، فقط نمیخوام کسی حس کنه که "مجبوره" بیاد و نظر بده. مثلا وقتی میبینم یکی اومده و برای پستی که نظراتش بسته بوده نظرش رو گفته، خیلی هم خوشحال میشم. =)
هفت. برای شرکت تو چالشها، تقریبا همیشه دلم میخواد از همهتون دعوت کنم. اما از اونجایی که وقتی یکی من رو دعوت میکنه خودم رو کاملا ملزم میدونم که بنویسم و نمیخوام این حالت رو براتون ایجاد کنم اگر دوست ندارید بنویسید، گاهی ازتون اسم نمیبرم. حالا کاری هم نمیشه درموردش کرد، فقط گفتمش که گفته باشم! :/
هشت. اگر از روی رودروایسی یا برای تبلیغ یا هر چیز دیگهای دارید دنبالم میکنید، خیلی زیاد خوشحال میشم اگر قطع دنبال رو بدون هیچ تردیدی انتخاب کنید. خیلی وقتا این حس که من دارم با نوشتنم وقت یه عده رو ضایع میکنم یا به هر نحو دیگهای اذیتشون میکنم، واقعا آزارم میده و بارها باعث شده که به خاطر همین حس حتی به فکر حذف وبلاگم یا همچین چیزایی بیفتم. پس ممنون میشم اگر راحت باشید و خجالت نکشید؛ مهم نیست که چهقدر من رو میشناسید، یا همچین چیزایی.
نه. وقتایی که چیزای ناراحت مینویسید، یا میگید که مشکلی دارید و همچین چیزایی، من واقعا دلم میخواد که یه طوری بهتون کمک کنم. اما چون خودم رو میشناسم، میترسم که با چیزی گفتن فقط حس بدتری بهتون بدم. برای همین هم هست که خیلی اوقات چیزی نمیگم، یا با تاخیر حرف میزنم. ولی بدونید که ته دلم براتون دعا میکنم که بهتر بشید و مشکلتون حل بشه.
ده. یه سری چیزا هم که دیگه گفتن نداره. اینکه ممنون میشم اگر جایی از مطالبم استفاده میکنید منبع رو بگید(حالا انگار چه مطالب فاخری پست میکنم که مردم بخوام کپی هم بکنن! :/)، اینکه نظر ناشناس بازه و مشکلی باهاش نداریم و خیلی هم خوبه، اینکه نظرات خصوصی هم مورد استقبال هستن، و یه سری چیز دیگه که به ذهنم نمیرسه.
فکر میکنم دیگه بس باشه. =)
چالش از اینجا شروع شده.
میخواستم کسی رو دعوت کنم، اما دیدم که این چالش بیچاره دیگه یه جورایی زمانش گذشته. ولی اگردوست دارید بنویسید، بسمالله. بنویسید از طرف من دعوت شدهاید. =)